هیچ دینی همچون اسلام، نویدبخش سعادت پیروان خود نیست؛ و آن را جوهر دین معرفی میکند. از امام محمدباقر(علیهالسلام) روایت شده که فرمود : «مگر دین جز محبت است؟» و خداوند متعال میفرماید:« حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْإِیمَانَ وَزَیَّنَهُ فِی قُلُوبِکُمْ» (حجرات/7) [خدا] ایمان را براى شما دوستداشتنى گردانید و آن را در دلهاى شما زیبا ساخت.
بنابراین دوستی برای خداوند متعال پایه و محور زندگی انسان مسلمان و شالوده همه محبتها و دوستیهای دیگر است لذا حتما باید از هر دوستی و محبّت دیگری در زندگی وی، شدیدتر و بیشتر باشد. بدینگونه است که محبّت برای خدا باید فراتر از محبت آدمی به فرزندان و پدر و مادر و کار و کاسبیاش باشد: « وَالَّذِینَ آمَنُواْ أَشَدُّ حُبًّا لِّلّهِ» (بقره/165) ولى کسانى که ایمان آوردهاند به خدا محبت بیشترى دارند.
این محبت همچون اطاعت و فرمانبری، قاطع، مطلق و بی هیچ قید و شرط، مؤثر و بنیادی است. خداوند متعال میگوید :« یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ أَطِیعُواْ اللّهَ وَأَطِیعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِی الأَمْرِ مِنکُمْ»(نساء/59) ای کسانی که ایمان آوردهاید، خدا را اطاعت کنید و پیامبر و اولیای امر خود را [نیز] اطاعت کنید.
بدین ترتیب اطاعت از اولیای امر پس از رسول خدا در پیوند با اطاعت از خدا و رسول قرار میگیرد و حکم همان اطاعتی را دارد که برای خدا و رسول بر مؤمنان فریضه شده و پس از رسول خدا نیز به اولیای امر انتقال مییابد.
برترین سرچشمههای محبت در دل آدمی، محبت به خدا و برای خدا و دوستی متقابل با دیگران است. در این رابطه از امام محمدباقر (علیهالسلام) روایت شده که فرمود:«اگر خواسته باشی بدانی که خیری در تو وجود دارد به قلب خود نگاه کن و ببین اگر اهل طاعت خداوند عزوجل را دوست میدارد و با معصیتکارانش دشمنی میورزد بدان که در تو خیر هست و خداوند ترا دوست میدارد ولی چنانچه با اهل طاعت خداوندی دشمنی میورزد و معصیتکارانش را دوست میدارد بدان که خیری در تو نیست و خداوند نیز ترا دوست نمیدارد و آدمی همراه با آنی است که دوست میدارد.»
بنابراین محبت برای خدا و دشمنی برای خدا، معیار و مقیاس دقیقی برای شناخت خلوص و پاکی دلها برای خداوند متعال است.