نسیم خدایی - فیروزجاه | ||
پس از آن که واقعه غدیر پایان یافت، شخصى به نام «نعمان بن حارث» نزد رسول خدا صلى اللّه علیه وآله آمد و با حالى آشفته به حضرتش چنین خطاب کرد: ما را به نماز گزاردن امر نمودى امتثال کردیم. دستور به پرداخت زکات فرمودى اطاعت کردیم و... و اکنون بازوى پسر عمویت را گرفته و او را به عنوان ولىّ و سرپرست بر ما نصب نمودى! « من کنت مولاه فعلی مولاه» آیا این دستور از پیش خود توست یا از خدا؟ پیامبر خدا صلى اللّه علیه وآله در پاسخ فرمود: والّذی لا إله إلاّ هو، هذا من اللّه; به خدایى که جز او معبودى نیست سوگند! این فرمانى از جانب خداوند است. حارث پشت کرد و به طرف مرکب خود حرکت کرد و مى گفت: خدایا! اگر آن چه محمّد مى گوید حق است، بارانى از سنگ هاى آسمانى بر ما ببار و یا عذاب دردناکى بر ما فرو فرست! هنوز به مرکبش نرسیده بود که خداوند سنگى فرو فرستاد که بر فرقش خورد و از دامنش بیرون گشت. در این هنگام خداوند این آیه را نازل فرمود: (سَأَلَ سائِلٌ بِعَذاب واقِع * لِلْکافِرینَ لَیْسَ لَهُ دافِعٌ) درخواست کننده اى تقاضاى وقوع عذابى کرد. این عذاب براى کافران است و هیچ کس نمى تواند آن را دفع کند.
[ دوشنبه 93/7/21 ] [ فیروزجایی ]
[ نجوا () ]
|