سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نسیم خدایی - فیروزجاه
 
قالب وبلاگ

شهادت امام سجاد علیه السلام بر نقلی روز دوازدهم محرم و در نقل دیگر روز بیست و پنجم همین ماه عزا است. با حدیثی از امام صادق علیه السلام متوسل به امام سید الساجدین می‌شویم.

عن الصّادق علیه السلام:

«بَکَى عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ عِشْرِینَ سَنَةً وَ مَا وُضِعَ بَیْنَ یَدَیْهِ طَعَامٌ إِلَّا بَکَى حَتَّى قَالَ مَوْلًى لَهُ جُعِلْتُ فِدَاکَ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ إِنِّی‏أَخَافُ أَنْ‏ تَکُونَ مِنَ الْهالِکِینَ قالَ إِنَّما أَشْکُوا بَثِّی وَ حُزْنِی إِلَى اللَّهِ وَ أَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ‏ إِنِّی لَمْ أَذْکُرْ مَصْرَعَ بَنِی فَاطِمَةَ إِلَّا خَنَقَتْنِی الْعَبْرَةُ وَ فِی رِوَایَةٍ أَ مَا آنَ لِحُزْنِکَ أَنْ یَنْقَضِیَ فَقَالَ لَهُ وَیْحَکَ إِنَّ یَعْقُوبَ النَّبِیَّ کَانَ لَهُ اثْنَا عَشَرَ ابْناً فَغَیَّبَ اللَّهُ وَاحِداً مِنْهُمْ فَ ابْیَضَّتْ عَیْناهُ‏ مِنْ کَثْرَةِ بُکَائِهِ عَلَیْهِ وَ احْدَوْدَبَ‏  ظَهْرُهُ مِنَ الْغَمِّ وَ کَانَ‏ ابْنُهُ‏ حَیّاً فِی الدُّنْیَا وَ أَنَا نَظَرْتُ إِلَى أَبِی‏ وَ أَخِی وَ عَمِّی وَ سَبْعَةَ عَشَرَ مِنْ أَهْلِ بَیْتِی مَقْتُولِینَ حَوْلِی فَکَیْفَ یَنْقَضِی حُزْنِی‏ّّ؛

امام سجاد علیه السلام بالای بیست سال گریه کرد و هر غذایی که در مقابلش قرار می‌دادند اشک می‌ریخت. یکی از موالیان به حضرت از زیادی گریه و زاری گلایه کرد که شما با این کار از بین می‌روید که حضرت در جواب فرمودند: آیا شنیده‏اى که یعقوب‏ پیغمبر، داراى دوازده پسر بود، یکى از ایشان ناپدید شد، موى سرش از حزن و اندوه سفید، و کمرش خم گردید، و چشمانش از گریه نابینا شد. در صورتى که فرزندش‏ یوسف، زنده بود؟ ولى من به چشم خود دیدم، پدر و برادرانم، و هفده نفر از اهل بیت خود را کشته و به خون آغشته بر روى خاک. پس چگونه حزن و اندوه من برطرف شود و گریه‏ام تمام گردد؟

مناقب آل أبی طالب علیهم السلام (لابن شهرآشوب) ؛ ج‏4 ؛ ص165

 


[ شنبه 92/8/25 ] [ فیروزجایی ] [ نجوا () ]

                                 معناومفهومهیهاتمنّاالذّلة

امام حسین علیه السلام شعار جاودانهى «هیهاتمنّاالذلّة» را سر داد هدفش این نبود که من نمىخواهم ذلیل بشوم،

من نمىخواهم تسلیم بشوم. چون اگر هدف این بود پس چرا امام سجّاد علیه السّلام اسیر شد؟ و اتفاقات بعدی رخ داد. اگر قرار بود امام حسین علیه السّلام شخصا در مقابل یزید سر فرود نیاورد که امر مهمّى نبود و این کار را افراد عادى هم انجام مىدهند. اشخاصى هستند که داراى طبع بلندى مىباشند و نمىخواهند در مقابل کسى سر فرود بیاورند و تسلیم او شوند، حاضرند کشته بشوند ولى تسلیم نشوند. مطلب این نیست. خاندان عصمت علیهم السّلام نه این که نمى‏خواستند در مقابل کسى خم نشوند بلکه هدفشان این بود که نمى‏خواستند دین به ذلّت کشیده شود. و اگر بنا بود که خودشان به اسارت بیفتند و به زنجیر کشیده شوند ولى نتیجه‏ى آن به احیاى دین منجر شود حاضر بودند و هر مصیبتى را در این راه تحمّل مى‏کردند، هم‏چنان که امام سجاد علیه السّلام  حاضر شد دست و پاى مبارکش به غل و زنجیر کشیده شود. امام علیه السّلام دید اگر بخواهد دست به شمشیر ببرد و در مقابل آنها بایستد حیات دین و اساس دین به خطر خواهد افتاد. امام علیه السّلام راضى به رضاى الهى و تسلیم امر اوست. هرچه را که به صلاح دین است عمل مى‏کند. براى امام حسین علیه السّلام مصلحت الهى بر این بود که باید در مقابل ظالم زمان و حاکم غاصب فاسد مفسد بایستد و کشته شود. انسان کامل بر طبق مقتضای زمان و مکان تصمیم می‌گیرد و حرکت می‌کند نه احساساتی. انسان کامل در کلام پیامبر به سنبل تشبیه شده است:

«تحرکّها الرّیح، تقعد تارة و تقوم اخرى؛ انسان مؤمن کامل مانند سنبل گندم است که وقتى باد مى‏وزد خم مى‏شود و بعد مى‏ایستد.»

 

امّا درخت چنار در مقابل باد و طوفان راست مى‏ایستد تا آنجا که ریشه‏کن مى‏شود. مؤمن با بررسى شرایطى که در آن قرار گرفته وظیفه‏ى خود را تشخیص‏ مى‏دهد، جایى که لازم است بایستد مى‏ایستد و مقاومت مى‏کند تا کشته شود و در جایى هم که شرایط اقتضا مى‏کند عکسل العمل نشان ندهد و صبور باشد حتّى زنجیر و طناب هم به گردنش بیفکنند، مى‏پذیرد و مقاومت نمى‏کند.

امام حسین علیه السّلام همه‏ى هدفش این بود که بفهماند به پیروانش که:

اى‏ پیروان من، شما که این قدر براى من به سر و سینه مى‏زنید، بدانید من براى چه جانم را با خطر مواجه کردم و زن و بچّه‏ام را به اسارت انداختم؛ هدفم جز احیای دین خدا چیز دیگری نبوده است.

[ پنج شنبه 92/8/23 ] [ فیروزجایی ] [ نجوا () ]

 

روزهای عاشوراى سیّد الشّهداء علیه السلام است.

 این حادثهى عاشورا گر چه مصیبتى بزرگ براى عالم تشیّع است،

 اما مکتبی عظیم براى انسانسازى و مکتبی آموزنده براى عالم بشریّت و عالم انسانیّت است؛

مکتبى که درس توحید،ایمان،یقین، زهد،ازخودگذشتگى و

فداکارى در راه احیاى حقّ را به پیروان خود مىآموزد.

بر همه‌ی ما لازم است در کنار عزاداری و اشک ریختن و

بیان مصیبت‌ها،مکتب امامحسینعلیهالسّلام را هم بهتر بشناسیم

و به قدر استعداد خود در مقام احیاى آن قدم برداریم.

 مهم در زندگی عاشورایی «با حسین» بودن است؛ نه «یا حسین» گفتن تنها که خیلی «یا حسین» می‌گویند اما در زمان لازم «با حسین» نیستند.


[ پنج شنبه 92/8/23 ] [ فیروزجایی ] [ نجوا () ]

وَ رَوَى السَّمَّاکُ عَنِ ابْنِ الْمُخَارِقِ عَنْ أُمِّ سَلَمَةَ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهَا

قَالَتْ بَیْنَا رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله و سلم) ذَاتَ یَوْمٍ جَالِسٌ

وَ الْحُسَیْنُ (علیه السلام) فِی حَجْرِهِ إِذْ هَمَلَتْ عَیْنَاهُ بِالدُّمُوعِ

فَقُلْتُ یَا رَسُولَ اللَّهِ أَرَاکَ تَبْکِی جُعِلْتُ فِدَاکَ قَالَ جَاءَنِی جَبْرَئِیلُ (علیه السلام)

فَعَزَّانِی بِابْنِیَ الْحُسَیْنِ وَ أَخْبَرَنِی أَنَّ طَائِفَةً مِنْ أُمَّتِی سَتَقْتُلُهُ لَا أَنَالَهُمُ اللَّهُ شَفَاعَتِی‏ .

ام سلمه گوید: یکى از روزها حضرت رسول نشسته بودند و حسین علیه السّلام نیز در دامن او بودند،

در این هنگام ناگهان چشمانش پر اشک شد، عرض کردم:
یا رسول اللَّه تو را گریان مشاهده میکنم. فرمود: جبرئیل نزد من آمد و مرا نسبت به حسین تسلیت گفت،

و به من اطلاع داد که گروهى از امت من او را خواهند کشت، خداوند آنان را از شفاعت من محروم میگرداند.

الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد، ج‏2، ص129، فصل فضائل امام حسین علیه السلام.  


[ جمعه 92/8/17 ] [ فیروزجایی ] [ نجوا () ]
          

.: Weblog Themes By SibTheme :.

درباره وبلاگ