سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نسیم خدایی - فیروزجاه
 
قالب وبلاگ

اللَّهُمَّ أَحْیِنِی عَلَى مَا أَحْیَیْتَ‏ عَلَیْهِ عَلِیَ‏بْنَ‏أَبِی‏طَالِبٍ‏

وَ أَمِتْنِی
عَلَى‏ مَا مَاتَ عَلَیْهِ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلَام‏


[ دوشنبه 92/9/18 ] [ فیروزجایی ] [ نجوا () ]

در روایات ما آمده که «الفَقرُ هو الموتُ‏ الأکبَرُ؛ فقر، مرگ بزرگ است» برای اینکه مرگ نابودى زندگى و باطل شدن نیروهاى جسمى و حیاتى را به دنبال دارد. (نهج البلاغه، صبحی صالح، ص500.) این حدیث مرا به یاد حادثه‌ای دلخراش انداخت که «فقر» سبب جان دادن سه تن از اعضای یک خانواده شد. خبر بدینگونه بود که «سه شنبه شب گذشته که هوا ناگهان سرد شد، ساکنان خانه‌ای بسیار محقر در گرگاب اصفهان که هیچ امکانات گرمایشی نداشته است، از شدت سرما به خود می‌لرزیدند. پدر 42 ساله خانواده، تنها وسیله‌ای که برای گرم کردن همسر34 ساله و دختر10 ساله‌اش در خانه یافت، گاز پیک نیکی بود. صبح روز بعد، همسایه‌ها جسد این سه نفر را یافتند.» (سایت الف روز یکشنبه هفدهم آذر ماه) با این وضعیت کلام دیگر حضرت نیز نور افشانی می‌کند آنجا که می‌فرماید: «القبر خیر من الفقر؛ قبر (مردن و دفن شدن) بهتر از فقر است» ( کافی، ج 8، ص18.) زیراکه در قبر جسد آدمى دفن مى‏شود ولى در گودال‌هاى فقر هر چه آدمى نیرو و شایستگى و موهبت دارد دفن مى‏گردد و استعدادها شکوفا نمی‌شوند تا بتواند هم خود و هم جامعه را به ترقی وادارد.


[ یکشنبه 92/9/17 ] [ فیروزجایی ] [ نجوا () ]

انسان هر لحظه با «لفی خسر» آفریده شده است.از چنین انسانی لغزیدن بی عیب است.اما «خالق کل شیء» برای انسان راهنمایی فرستاد که «تبیانا لکل شیء» است با این راهنما لغزش انسان به اندک باید رسد. اما دیده می‌شود بعضی‌ با غور کردن در راهنما باز می‌لغزند با این وضعیت از سبکساران چه انتظاری می‌رود. باید پناه برد به همان خالق هستی.

« ما سبکساریم،از لغزیدن ما چاره نیست                      

عاقلان با این گرانسنگی، چرا لغزیده‌اند»

(پروین اعتصامی)


[ پنج شنبه 92/9/14 ] [ فیروزجایی ] [ نجوا () ]

 

رُوِیَ عَن عَلِیِّ اَمیرِالمُومِنینَ aقالَ: «کَما اَنَّ الشَّمسَ وَ الَّلیلَ لایَجتَمِعانِ کَذلِکَ حُبُّ اللهِ وَ حُبُّ الدُّنیا لایَجتَمِعانِ». (غرر الحِکَم و دُرر الکَلِم، ص536.)

 نور و ظلمت در یک جا جمع نمی‌شوند و دل ظرف محبّت خداوند است و دو شی و دو چیز در او جای نمی‌گیرد، محبّت و دل بستگی به خداوند یعنی نورانیّت، نشاط، آرامش، برکت، نیکوکاری. و محبّت و دل بستگی به دنیا، یعنی ظلمت، تاریکی، اضطراب، افسردگی، فساد، گناه و معصیت. حالا انسان ببیند در شبانه روز زندگی خود چه چیز را انتخاب می‌کند؟‌ این از عمل انسان معلوم می‌شود. آیا دل را در اختیار صاحب خان? با محبت خود و انجام فرامین او قرار داده‌ایم؟ یا اینکه با نافرمانی، معصیت و گناه صاحب خانه را از دل بیرون کرده به مستأجر و یا بالاتر به غاصبی که محبّت دنیا و شیطان است داده و دل را بیمار کرده‌ایم؟

انسانی که کارهای شیطانی انجام می‌دهد و می‌گوید خدا را دوست دارم، حرفش یک دروغ و فریب شیطان است. او دل را به شیطان تحویل داده است. البته چون خداوند کریم، مهربان و توّاب است، انسان می‌تواند با توبه و انجام اعمال نیک دل خود را از شیطان پس گرفته و ظرف محبّت خدا کند.

 


[ سه شنبه 92/9/12 ] [ فیروزجایی ] [ نجوا () ]
<< مطالب جدیدتر           

.: Weblog Themes By SibTheme :.

درباره وبلاگ