سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نسیم خدایی - فیروزجاه
 
قالب وبلاگ

... و روزها گذشت تا اینکه کودک به سن چهل سالگی رسید. در این دوران مسیر زندگی او با دیگر همسالانش متفاوت بود. بازی‌های کودکانه او هدفدار بود. هر چه از کودکی عبور می‌کرد و به مرحله بعدی از زندگی می‌رسید نتوانست با فضای مکه انس بگیرد چاره را بر آن می‌دید تا مدتی را در گوشه‌ای به خلوت بنشیند و قدری سر بر سجده بگذارد تا دلش آرام گیرد. روح بلند او نتوانست افراد له شده زیر چکمه  انسان‌های جاهل را تحمل کند. بت و بت پرستی برای آنها بهترین افتخار شد اما او می‌دانست که از این بت و بت پرستی جز سیاهی و گمراهی نیست. روزها گذشت تا اینکه برای برنامه اندیشیدن به غار حرا رفت. شب‌ها یکی پس از دیگری می‌گذشت شب خاصی بود. تمام لحظه برای او

 

حضور بود

اندیشه بود

تبلور آن رنجمایه‌ها ...

شب ملاقات با خدا

شب وصال ...

شب فرستادن

شب دادن برنامه زندگی

شب هدایت بشر

شب آموزش و تعلیم برنامه‌های زندگی

شاید خسته بود ...

قدری سر بر زانو گذاشت و با اندیشیدنی که متفاوت بود با دیگر روزها.

صدایی بسیار زیبا و دلنشینی شنید «اقرأ»

او شخصی نیست تا برای او تکرار کنند

عرض کرد در این محیط خفقان چه باید خواند

در محیطی که مردم خالق و پروردگار را دو چیز می‌دانند

در محیطی که عده‌ای به مال و مقام و فرزند می‌بالند

در محیطی که مردم با اندک افزایش ثروتی طغیان می‌کنند

 در محیطی که بت را ناظر عمل خود می‌دانند

در محیطی که دروغ و دروغگویی روش آنها است

در محیطی که بازگشت را نمی‌پذیرند

در محیطی که ...

سرش را با سختی بلند کرد تمام نور بود و ملکوت

آرامش بود و سکوت

نعمت بود و تجلی

تمام توجه به پیام بود چون می‌دانست که «پیامبر» شد

و با اولین پیام از مربی خود باید به این محیط برگردد و مردم را به رشد وسعادت راهنمایی و هدایت کند که «اقرا» دوم به همراه بیان برنامه‌ها به او بیان شد که در هر کاری با نام پروردگاری که خالق است آغاز کن

اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذی خَلَقَ (1)


خَلَقَ الْإِنْسانَ مِنْ عَلَقٍ (2)


اقْرَأْ وَ رَبُّکَ الْأَکْرَمُ (3)


الَّذی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ (4)


عَلَّمَ الْإِنْسانَ ما لَمْ یَعْلَمْ (5)


کَلاَّ إِنَّ الْإِنْسانَ لَیَطْغى‏ (6)


أَنْ رَآهُ اسْتَغْنى‏ (7)


إِنَّ إِلى‏ رَبِّکَ الرُّجْعى‏ (8)


أَ رَأَیْتَ الَّذی یَنْهى‏ (9)


عَبْداً إِذا صَلَّى (10)


أَ رَأَیْتَ إِنْ کانَ عَلَى الْهُدى‏ (11)


أَوْ أَمَرَ بِالتَّقْوى‏ (12)


أَ رَأَیْتَ إِنْ کَذَّبَ وَ تَوَلَّى (13)


أَ لَمْ یَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ یَرى‏ (14)


کَلاَّ لَئِنْ لَمْ یَنْتَهِ لَنَسْفَعاً بِالنَّاصِیَةِ (15)


ناصِیَةٍ کاذِبَةٍ خاطِئَةٍ (16)


فَلْیَدْعُ نادِیَهُ (17)


سَنَدْعُ الزَّبانِیَةَ (18)


و...

این شد که حضرت به پیامبری رسید و وظیفه سنگین «رسالت و تبلیغ» را بر دوش گرفت.


[ سه شنبه 93/3/6 ] [ فیروزجایی ] [ نجوا () ]
.: Weblog Themes By SibTheme :.

درباره وبلاگ